Web Analytics Made Easy - Statcounter

آیت‌الله سید شرف‌الدین ملک حسینی نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری گفت: نگاه امنیتی و انتظامی صرف به مسئله، مبدّل کردن حجاب به کلاف سردرگم است؛ نه قانون می‌تواند به نتیجه برسد و نه قانونگذار به اهدافش می‌رسد و طرفی از قانونِ برخاسته از امنیت نخواهیم بست. قانونی نیاز است که همه زوایای فکری، احساسی، اخلاقی و رفتاری زیر سایه مباحث دینی، سیاسی و اجتماعی در آن لحاظ شود تا ان شاءالله شاهد قانون خوبی باشیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری گفت: وضعیت امروز حجاب بیشتر به خاطر لجاجت با تصدی‌ها و متصدیان عرصه‌های مختلف حاکمیت است لذا باید اعتماد را به جامعه برگرداند، باید پدری کرد و لازم است مردم از عمق جان دلسوزی را حس کنند و بپذیرند. اگر فقط خشم و نعره و تظاهر از ما ببینند که می‌خواهیم حجاب را جاری کنیم، پاسخی جز لجاجت و مقاومت و تمرّد باز نخواهیم گذاشت.   مشروح گفت و گوی جماران با آیت‌الله سید شرف‌الدین ملک حسینی در پی می آید:   *این روزها درباره لایحه عفاف و حجاب بسیار گفت‌وگو می‌شود. لطفا در ابتدا دیدگاه خود را درباره این لایحه بفرمایید.   چون تکلیف قانون حجاب و عفاف هنوز مشخص نیست، نظر دادن پیرامون آن درست نیست و همان لایحه‌ای که ارائه شده، شاید به تصویب نرسد. لذا الان داوری کردن آن به شکل تمام عیار درست و دقیق نیست. من بخشی از آن را دیدم اما چون معلوم نیست که به چه سرنوشتی مبتلا می‌شود به همین دلیل نباید اکنون درباره آن داوری کرد اما می‌شود به مثابه یک مقدمه نسبت به قانون حجاب و عفاف مطالبی را طرح کرد. حجاب امری قانون‌پذیر است و می‌شود برای آن قانون وضع کرد باید قاعده‌های قانون مثل قابل اجرا بودن و مفید و موثر بودن رعایت شود تردیدی نیست که باید چهره جامعه به سمت و سوی چهرۀ جلوه اسلامی تغییر کند اما این دو مفهوم عفاف و حجاب که می‌خواهد به مثابه عنوانِ یک قانون باشد را باید مورد مداقّه قرار داد. حجاب امری قانون‌پذیر است و می‌شود برای آن قانون وضع کرد اما باید قاعده‌های قانون مثل صراحت و ظهور، قابل اجرا بودن و مفید و موثر بودن در آن رعایت شود. همچنین قانون باید در مسیر اصلاح جامعه یا رفع موانع در برابر رشد جامعه باشد و تناسب بین تخلف و جریمه رعایت گردد. قانونی که بخواهد مشکل قانونگذار را حل کند نه مشکل جامعه را، قانون نیست از سوی دیگر آگاهی و دانش نسبت به قانون در جامعه حاصل شود تا مخاطبان آن را اجرا کنند؛ چیزی که در فقه و اصول به شروط تنجز یاد می‌شود. البته قانونی که بخواهد مشکل قانونگذار را حل کند نه مشکل جامعه را، قانون نیست. لازم است هر قانونگذارِ انسانی در جامعه به این مسئله دقت کند چون متأسفانه گاهی اوقات انگار قانونگذاران مشکل خودشان را حل می کنند نه مشکل جامعه را!   عفاف یک امر درونی است لذا قانون‌پذیر نیست. عفاف امر احساسی و اخلاقی است، نیازمند به قاعده‌های تربیت است و مشمول قاعده‌های قانون نمی‌شود. مولود قانون و مولود اخلاق با هم فرق می‌کند. آنچه که مولود اخلاق ماندگار و قانون است، باید برای پایداری آن، حاملان و مجریان و مبلغان قانون، سالم باشند و سالم بمانند تا آنچه نتیجه قانون است در جامعه بماند. کوچک‌ترین سستی در اجرای آن یا سست شدن قانون در جامعه نتیجۀ قانون را دستخوش تغییر می‌کند و خدا کند کسانی که می‌خواهند قانون بگذارند بتوانند بین مفاهیمی مثل حجاب و عفاف تفکیک کنند.   عفاف و حیاء جلوه‌های مختلف دارد. برخی از جلوه‌های آن ظاهری هستند و می‌تواند موضوع برای قانون بشری شود و این را منکر نیستیم.   نکته دیگر اینکه می‌شنویم که می‌گویند، چرا قانون را برای اجبار وضع می‌کنید؟ در حالی که بین اجبار و الزام نباید خلط شود. قانون‌پذیر بودن چیزی به معنای الزام‌پذیر بودن آن است نه اجبارپذیر بودن آن؛ لذا کسانی که اهل دقت هستند، نگذارند خلط در جامعه اتفاق بیفتد. برای تخلف از قانون می‌توان جعل جریمه کرد اما باید تناسب بین تخلف و جرم را رعایت کرد و این امر اجتناب‌ناپذیر است. عدم تناسب بین جرم و جریمه موجب لجاجت و خشم شده است اینکه کسانی که متخلف نیستند جریمه شوند و مغازه‌ای بسته شود را نمی‌فهمم! باید اول مسئولان را جریمه کنند *امروزه به بهانه حضور خانم بی‌حجاب در مغازه یا پاساژی، آن مغازه یا پاساژ را پلمپ می‌کنند. آیا این کار به نظر شما صحیح است؟   متأسفانه عدم تناسب بین جرم و جریمه موجب لجاجت و خشم شده است و با فاصله جسارت‌هایی را برای متخلفان ایجاد کرده است و باعث موضع‌گیری‌های نظری و عملی شده است، چون بین جرم و جزا تناسب وجود ندارد لذا قانونگذاران باید به آن دقت کنند. حواس قانونگذاران باد جمع شود تا کسانی که متخلف هستند جریمه شوند.   اینکه کسانی که متخلف نیستند جریمه شوند و کسانی که با متخلفان ارتباط دارند جریمۀ معادل شوند، مغازه‌ای بسته شود و امثال این‌ها را نمی‌فهمم. به اسم اینکه این کار نهی از منکر آنهاست و آن‌ها باید جلو منکر را بگیرند، باید دقت کرد که کسی که می‌خواهد مغازه‌دار، اداره یا بانکی را محکوم کند، در گام اول باید مسئولان سال‌های متمادی فرهنگ انقلاب را جریمه کند که چرا شما ترک نهی از منکر کردید؟ آیا این کار را می‌کنند؟ باید فهمید که نهی از منکر این‌ها، ترک ارتباط‌شان نیست بلکه نصیحت آن‌ها است. یعنی اگر دختر بی‌حجابی وارد مغازه‌ای می‌شود، مغازه‌دار او را نهی از منکر کند.   مقام معظم رهبری، نهی از منکر لسانی را وظیفه عمومی دانسته‌اند. چه قدر مغازه‌دار درایت، بینش و فهم دارد که نهی از منکر او ترک معامله باشد؟! لذا حواس ما باید جمع باشد که فضای عمومی جامعه را به فضای دشمنی و تخاصم تبدیل نکنیم.   اینکه فکر کنیم ظاهر حجاب با جعل جریمه درست می‌شود، برای مدتی خوب است ولی باید فضای حجاب به منزله یک فضای فرهنگی و ماندگار در جامعه باشد و نباید همۀ آن بر دوش جریمه کردن بیفتد. لذا باید فرهنگ حجاب قابل جریان در جامعه و ماندگار برای نسل‌های آینده شود. ای کاش لایحه حجاب در صحن علنی مجلس مطرح می‌شد ارشاد باید کرد اما ارشاد متعلق به جایی است که فرد، جاهل به حکم است *امر به معروف و نهی از منکر و حتی تذکر شرائط و ضوابطی دارد. درباره شرائط و ضوابط آن توضیح دهید.   حجاب نیازمند سه مرحلۀ ارشاد، موعظه و نصیحت، و امر به معروف و نهی از منکر است. خدا کند قانونگذارانی که این قانون را به کمیسیون بردند به این نکات دقت کنند. ای کاش لایحه در صحن علنی مجلس مطرح می‌شد تا استدلال‌ها دیده می‌شد و اشکالات را اندیشمندان بازگو می‌کردند تا یک قانون زیبا، عالی و ماندگار شود.   ارشاد باید کرد اما ارشاد متعلق به جایی است که فرد، جاهل به حکم است. موعظه و نصیحت باید کرد اما موعظه و نصیحت متعلق به جایی است که فرد جاهل به موضوع است یا عازم و مصرّ بر تکرار گناه نیست. امر به معروف و نهی از منکر هم مربوط به جایی است که فرد عالم به حکم و موضوع بوده و مصرّ بر تکرار است. قانونگذاران چگونه می‌خواهند این افراد را در جامعه از هم متمایز کنند و قانونی برای همه آحاد جامعه وضع کنند؟ کسی که نهی از منکر می‌کند باید مهارت نهی از منکر را داشته باشد قانونگذران و مجریان زمانی که می‌خواهند برای حجاب حکم و قانونی بگذارند باید تفاوت مراتب ارشاد، موعظه و نهی را بدانند و همچنین مصدایق آن را بدانند و لو بر اساس ظن و گمان. از طرف دیگر تفاوت زبان ارشاد، زبان موعظه و زبان نهی از منکر را بشناسند. اگر قانونگذاران این تفاوت‌ها را نشناسند خواهش می‌کنم دست نگه دارند و وضع قانون را بر عهده دیگران بگذارند.   در ارشاد باید دقت داشته باشند که مُرشد کاملاً آگاه باشد؛ در اینجا هیچ مواخذه‌ای مشروع نیست و باید از ابزارهای مختلف برای آگاهی‌بخشی به بدنه جامعه استفاده شود. آیا این‌ها رعایت می‌شود؟ در موعظه و نصیحت باید دقت داشت که نصیحت‌گر مثل مرشد، معلم نیست یک مربی است و تفاوت مربی بودن و معلم بودن ان شاءالله برای همه روشن است؛ مربی باید آراستگی اخلاقی داشته باشد و شرط نصیحت‌گر این است. گاه فرد در اخلاقی تجلی نکرده است و آموزش می‌دهد اما نمی‌تواند تربیت کند، حال چگونه انسان‌هایی می‌خواهند موعظه و نصحیت کنند؟   بر اساس حدیثی از امام صادق(ع) -که برخی از نبی مکرم(ص) و برخی از امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) مطرح کرده‌اند- در نهی از منکر به سه اصل نیاز داریم. به عدالت فردی نیاز است. فرد باید فاعل معروف و تارک منکر باشد. به یک عدالت اجتماعی نیاز داریم و باید درک تفاوت‌ها و ترک تبعیض‌ها صورت گیرد. یعنی ما وقتی که می‌خواهیم نهی از منکر کنیم باید شرائط سنی، شرائط اخلاقی، اصرار یا عدم اصرار و تفاوت‌ها را بشناسیم.   اگر نوبت به نصیحت نسبت به حجاب رسید، اینجا آیا ما همه گناهان را نهی از منکر می‌کنیم؟ آیا اولویت‌ها و اولی‌ها را در گناه حفظ می‌کنیم؟ آیا به ما اجازه داده می‌شود گناهانی سنگین‌تر از حجاب را نهی از منکر کنیم؟ زمانی نصیحت انسان در اجتماع موثر است که این مصداق محقق شود که فرمود: «عادل فیما یأمر عادل فیما ینهی». یعنی نسبت به آنچه امر و نهی می‌کند، عدالت داشته باشد چون برخی از گناهان سنگین است. گرچه گناه بدحجابی که بنیان جامعه را گاه فرو می‌ریزد سنگین است اما مظلمه‌ها و گناهان سنگینی وجود دارد که به جامعه باید نهی از منکر کردن آن‌ها را یاد داد، اجازه داد و بر نهی از منکر توبیخ‌شان نکرد؛ اما آیا ما اجازه می‌دهیم؟   سوم اینکه کسی که نهی از منکر می‌کند باید مهارت نهی از منکر را داشته باشد. به تعبیر امام که فرمود: «رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینهی». این نشان از یک نوع همراهی تا تحقق ترک یک منکر است. نهی از منکر آموزش و مهارت می‌خواهد؛ آیا در قانون این‌ها پیش‌بینی شده یا برعهده مجریان و ضابطان قرار داده شده است؟ همان طور که قبلاً عمل می‌شد، خواهش می‌کنم دست نگه دارید. کسی که خود متخلق نیست و هنوز نتوانسته برای این مهارت آماده شود و آموزش‌هایی برای مراقبت و توصیه به ترک را یاد نگرفته و روش نهی از منکر را بلد نیست اگر این قانون به عهده او گذاشته شود، نتیجه به عکس خواهد بود. به نام حجاب حرکت خواهیم کرد اما علیه حجاب خواهد بود. کوتاهی‌ها از همه ما است *عجیب است که چرا صدا و سیما، ما طلبه‌ها، متصدیان فرهنگی و نهادهای مختلف یک بار از کوتاهی‌های خود عذرخواهی نکردیم؟   مسأله دیگر برای بازگشت حجاب در ضمن تلاش برای تبیین، نصیحت و نهی، نکته مهم این است که امید به نتیجه داشته باشیم. سال‌ها گشت‌های ارشاد شروع می‌شدند چند هفته در خیابان حضور داشتند و تمام می‌شد؛ بد عمل می‌شد یا بد عمل می‌کردند که بساط آن جمع شود، در حالی که قانونی باید وضع شود که جذابیت‌های مناسب را داشته باشد به گونه‌ای که همه دوست‌دار ادامه اجرای قانون باشند. اگر به گونه‌ای قانون وضع شود که وسط راه ناامید به نتیجه باشیم، قانون نیست.   سال‌ها کوتاهی در عرصه‌های مختلف را باید جبران کرد و این نیازمند به یک قانون واجد تمام قواعد آن است. کوتاهی‌ها از همه ما است؛ عجیب است که چرا صدا و سیما، ما طلبه‌ها، متصدیان فرهنگی و نهادهای مختلف یک بار از کوتاهی‌های خود عذرخواهی نکردیم؟ اولاً باید اعتذار به درگاه خدا و مردم کنیم تا خدا کمک‌مان کند تا مسیر را درست برویم. وضعیت امروز حجاب بیشتر به خاطر لجاجت با حاکمیت است باید اعتماد را به جامعه برگرداند، باید پدری کرد *برخی معتقدند که پدیده بی‌حجابی به دلیل لجاجت جوانان با حاکمیت است. نظر حضرتعالی چیست؟   وضعیت امروز حجاب بیشتر به خاطر لجاجت با تصدی‌ها و متصدیان عرصه‌های مختلف حاکمیت است لذا باید اعتماد را به جامعه برگرداند، باید پدری کرد و لازم است مردم از عمق جان دلسوزی را حس کنند و بپذیرند. اگر فقط خشم و نعره و تظاهر از ما ببینند که می‌خواهیم حجاب را جاری کنیم، پاسخی جز لجاجت و مقاومت و تمرّد باز نخواهیم گذاشت.   ممکن است برای قانون حجاب و گشت ارشاد، مجریان صادق و دقیقی پیدا نکنیم. چرا؟ چون باید بپذیریم بخش وسیعی که می‌خواهند مجری باشند، در خانه‌ها و بستگان‌شان به آن مبتلا هستند. لذا اول باید فکری به این مسئله کرده و به سوی اجرا حرکت کنیم. به متخلفان در خیابان به عنوان عناصر بیگانه نگاه نکنیم این‌ها دختران و خواهران ما هستند که فقدان تربیت‌ها موجب شده است که متصلبانه این گناهان را انجام دهند نکته دیگر آنکه، به متخلفان در خیابان به عنوان عناصر بیگانه نگاه نکنیم. این‌ها دختران و خواهران ما هستند که فقدان تربیت‌ها موجب شده است که متصلبانه این گناهان را انجام دهند. آن‌ها را فرزند جامعه و خودمان ببینیم. اصلاح باید صورت بگیرد و چقدر تفاوت است که به این‌ها به عنوان عناصری از عناصر جامعه و خانواده‌ها نگاه کنیم یا عناصری بیگانه. بله کسانی که به شکل شبکه‌ای و نظام‌مند می‌خواهند بی‌حجابی را رواج دهند باید شدیدتر برخورد شود اما کسی که در کف خیابان بی‌حجاب است اگر نگاه متخاصم به او کنیم، برمی‌گردد و متخصانه به ما نگاه می‌کند و لجاجت، مانع از نهی‌پذیری او می‌شود. زمان وضع قانون در اتاق‌های دربسته سپری شده است کسانی که می خواهند قانون حجاب را وضع کنند، اندیشمندان جامعه را از استدلال‌های خود آگاه کنند اگر صرفاً نگاه نظامی، انتظامی و امنیتی به مسئله کنیم قانون گذارده خواهد شد، دو سه هفته اجرا می‌شود و بعد تعطیل می‌شود به کسانی که می‌خواهند این قانون را وضع کنند، نصیحتی می‌کنم. باید اندیشمندان جامعه را از استدلال‌های خود آگاه کنند و زمان وضع قانون در اتاق‌های دربسته سپری شده است.   اگر قرار است از طرف همین انسان‌های معمولی قانون‌های اجتماعی وضع شود حتماً باید تحت نظارت اندیشمندان باشد؛ این نظارت نیازمند به حضور و نظارت علمای دین یعنی فقها است، نیازمند به نظارت جامعه‌شناسان و روان شناسان است و همچنین نیازمند به حضور معلمان و اساتیدی است که در دو سه دهۀ اخیر نسل‌های نو را از نزدیک می‌شناسند. بله، اندکی هم به حضور کارشناسان نیروهای امنیتی و انتظامی نیاز است که آن‌ها هم بگویند که چه اتفاقاتی افتاده و باید چه کرد، اما اگر صرفاً نگاه نظامی، انتظامی و امنیتی به مسئله کنیم قانون گذارده خواهد شد، دو سه هفته اجرا می‌شود و بعد تعطیل می‌شود.   مقام معظم رهبری فرمودند که «مسئله حجاب، شرعی و سیاسی است». این سخن کاملاً دقیق است. اگر مسئله حجاب امر شرعی، سیاسی و اجتماعی است اما نباید از تأثّر آن از اقتصاد غافل بود. نباید از ذهن دور نگه داریم که گاهی خشم برخاسته از فقر و حتی طغیان برخاسته از غنی باعث می‌شود تا شاهد اتفاقاتی در جامعه باشیم. ما فقر همراه صبر، و غنا و ثروت همراهِ با مروت و اعتدال را آموزش ندادیم. بنابراین می‌بینیم آنچه را که هست. نقش اقتصاد فقراً و غناءً باید در این مسئله ملاحظه شود. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند «مسئله حجاب، شرعی و سیاسی است»، انحصار را نمی‌رساند.   نگاه امنیتی و انتظامی صرف به مسئله، مبدّل کردن حجاب به کلاف سردرگم است؛ نه قانون می‌تواند به نتیجه برسد و نه قانونگذار به اهدافش می‌رسد و طرفی از قانونِ برخاسته از امنیت نخواهیم بست. قانونی نیاز است که همه زوایای فکری، احساسی، اخلاقی و رفتاری زیر سایه مباحث دینی، سیاسی و اجتماعی در آن لحاظ شود تا ان شاءالله شاهد قانون خوبی باشیم. مملکت از روزی بدبخت شد که اجازه نقد داده نشد باید نشست و گفت‌و گو کرد و اینجا جای تکفیر نیست به برخی از اموری که جزء بدیهیات دینی نیست باید اجازه مناظره داده شود *نحوه برخورد با صاحبان اندیشه که منتقد روش ما در مسئله حجاب هستند چگونه باید باشد؟ آیا حکم به تکفیر آنان درست است؟   نحوه مواجهه با مسئله حجاب را باید تقسیم کرد. برخی تصریح می‌کنند که اصلاً حجاب امر دینی نیست. این‌ها خودشان می‌دانند که آیات مبارک سوره نور را انکار می‌کنند و اگر ما سوره نور را سوره حجاب، عفاف و حیا بگذاریم درست نام‌گذاری کرده‌ایم. کسانی که می‌گویند حجاب در دین نیست، می‌دانند که سخن باطلی است. اما برخی می‌گویند حجاب را نباید اجباری کرد.   من این را توضیح دادم که باید بین الزام و اجبار تفاوت گذاشت. قانونی کردن یک امر به معنای الزامی کردن اوست. اجبارها اختیار را از انسان سلب می‌کند اما الزام، اختیار را سلب نمی‌کند؛ مگر اینکه کسی بگوید این‌ها از کلماتی با بار حقوقی خاص استفاده می‌کنند و باید با آن‌ها مناظره کرد. اگر کسی بگوید الزامی وجود ندارد، من معتقدم که چنین شخصی منکر آیات و روایات در این زمینه است اما اگر کسی گفت که نمی‌شود اجبار کرد؛ یعنی اجبار به معنای حقوقی نه به معنای کلامی؛ توهین به این‌ها و ننشستن به صحبت، کار درستی نیست. لذا باید به صحبت با آنان نشست.   مملکت از روزی بدبخت شد که اجازه نقد داده نشد و به پاسخ نقدها ننشست. امیرالمومنین(ع) فرمود: «اضربوالرای بعضها ببعض یتولد منه الصواب». نظر به نظر و نظریه در برابر نظریه باید باشد. برخی مفاهیم از طرف کسانی که به ظاهر اندیشمندند، نظریه نیست بلکه مقداری تعابیر پرخاشگرانه در برابر افرادی است که تفابل سیاسی و اجتماعی با هم دارند. اگر نظر و نظریه شد، باید نشست و گفت‌و گو کرد و اینجا جای تکفیر نیست. بله، کسی که انکار ضروری قرآن و دین کرد کافر است ولی اگر کسی گفت از ادله چنین اجباری که شما می‌گویید، برداشت نمی‌شود باید مناظره بگذارند و طرفین صحبت کنند و نشان دهند که می‌شود یا نمی‌شود اجبار حقوقی کرد.   متأسفانه روزی ما سیاه شدیم که مناظره‌های ما به مشاجره، و مشاجره‌های ما به مخاصمه تبدیل شد و امروز هیچ کدام، همدیگر را برنمی‌تابیم. به برخی از اموری که جزء بدیهیات دینی نیست باید اجازه مناظره داده شود و از نظریات دین است که باید فقیهانه به مناظره پرداخت. البته وقتی که بعد از حکم شرعی قرار است مسئله‌ای تبدیل به قانون شود، جامعه‌شناسان و روانشناسان و حتی معلمان و مربیان حاضر باشند و بگویند: فقها! شما که فلان مسئله را می‌گویید، باید این‌گونه در جامعه جاری شود و الا اگر فقیه حکم کند و به دست نیروی انتظامی بدهد که اجرا کن، نتیجه همین است که در خیابان می‌بینیم. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نماینده مجلس : لایحه حجاب مانند قانون ماهواره خواهد شد! امام جمعه موقت اصفهان: رسانه‌های معاند به ما یاد دادند که پافشاری روی بحث حجاب کار درستی است هم میهن: برخی احکام قضایی برای حجاب تحقیر است نه تنبیه/ این نوع مجازات‌ها نتیجه ندارد متهم ضارب بانوی آمر به‌ معروف در نارنجستان به تبعید ، شلاق و جریمه نقدی محکوم شد

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: حجاب خشم تنفر جایی است که فرد سیاسی و اجتماعی نهی از منکر نهی از منکر باید پدری موعظه و نصیحت مسئله حجاب قانون حجاب قانون پذیر تناسب بین کوتاهی ها حجاب امر نه قانون بی حجاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۹۶۱۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند

گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»


جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .

سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.

سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»

بیشتر بخوانید:

حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116

دیگر خبرها

  • حمایت کامل یک مرجع تقلید از «طرح نور»: امری مبارک است | درباره حجاب به شدت حساسیم
  • «طرح نور» نیروی انتظامی مورد حمایت است
  • عفاف و حیا حافظ حریم انسانی و شخصیت وجودی زن و مرد است
  • نیروهای امنیتی ما در بدترین شرایط اجازه ورود به دانشگاه‌ها را ندارند
  • دانشگاه‌های ایران اجازه ورود نیرو‌های امنیتی به دانشگاه را نمی‌دهد
  • سیدجلال مربی دیگر سکوت نمی‌کند
  • بهترین زمان برای نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب دوران کودکی و نوجوانی است
  • محمد رهبری، پژوهشگر شبکه‌های اجتماعی: گشت ارشاد بیشتر از حمله ایران به اسراییل مورد توجه قرار گرفت/ جامعه از زمان ماجرای مادر قمی به مسأله حجاب حساس شده/ در ایتا یک جزیره جدا از جامعه شکل گرفته است
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • منتظری: حجاب در ایران قانون است؛ همه باید از آن پیروی کنند، حتی کسانی که مسلمان هم نیستند